نذار تنها بمونم....




















Blog . Profile . Archive . Email  


رویای خیس

خیییییییییییییییییییلی دلم واسش تنگ شده دلم میخواد مثل قبلا با هم صحبت کنیم و شوخی کنیم و سر به سر هم بذاریم واااااااااااااااااااااای که چه روزای خوبی منو شهروز داشتیم  لحظه به لحظه اش رو یادمه  مگه میشه ادم عشق اولشو یادش بره و اصلی ترین عشق همون عشق اول هستش  شهروز فکر میکنه من بهش خیانت کردم و با بهزاد دوست شدم ولی به جون خودش که قلبمه من از رو لجبازی ولش کردمو با بهزاد دوست شدم  همش بهم میگه خیانتکار  تقصیره خودش هست اصلا تقصیره منم هست ولی اون بیشتر چون وقتی با هم هستیم اصلا مهل نمیده وقتی جدا میشیم بدجور دلمون میگیره...

من که واقعا عاشقش شدم اما شهروز رو نمیدونم ولی فکر کنم اون به اندازه ی من عاشق نیست  غرورم نمیزاره که برم و بهش بگم واقعا عاشقتم و بهزاد فقط یه بازیچه هست و هر کاری کردم نتونستم و نمیتونم عاشق بهزاد بشم اخه این دل لامصب یه جای دیگه گیره

خیلییییییییییییییییییییی دوستتتتتتتتتتتتتتتت دارررررررررررررررررم شهروووووووووووووووووووز

 



نظرات شما عزیزان:

shahyad
ساعت19:16---10 بهمن 1390
maro koshti ba in eshghatbe to0 che foZol

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:,ساعت 16:8 توسط ستایش | |


Power By: LoxBlog.Com